سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

برای ساره ی گلم

امیرعلی جون به دنیا اومد

عزیزم یکشنبه ۲۸ مردادماه ۹۷ نی نی خاله مریم به دنیا اومد.   من دنبال خاله مریم رفتم بیمارستان و اولین کسی بودم که امیرعلی جونم رو دیدم. وای که چه حس قشنگیه که لحظات اولیه ی زندگی یک نوزاد اونو ببینی   بعد هم رفتم لباسای کوچولوشو بهش پوشوندم و بغلش کردم. واقعا هم تولد یک انسان خیلی عجیب و شگفت انگیزه خداروشکر سالم و سرحال بود و سفید و ماه و دوست داشتنی . شما هم که اینقدر لحظه شماری می کردی که ببینیش و پریشب با هم رفتیم دیدیش. دیروز هم دوباره رفتیم خونه شون.   فعلا همینطور میگی مامانی خدا کی به ما نی نی میده؟ و بعد دعا میکنی که ما هم زودتر نی نی...
31 مرداد 1397

جشن عقد ساجده

دوشنبه عصر ۲۲ مردادماه ۹۷ مصادف با سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) (روز عشق)   نمیگذاشتی درست ازت عکس بگیرم تا میگفتم بیا ازت عکس بگیرم می گفتی باشه و شروع میکردی به شکلک درآوردن و مسخره بازی ساره، محمدجواد و یگانه نفس من ساره با عروس و ماشین عروس ساجده جونم انشاالله که خوشبخت بشین عزیزم ...
26 مرداد 1397

ثبت نام پیش دبستانی

عزیز دلم برای ثبت نام پیش دبستانیت خیلی وقته که درگیرم و کلی پرس و جو کردم. ۷، ۸ جا رفتم دیدم و بلاخره دیروز تصمیم بر این شد که بریم توی پیش دبستانی لبخند کودک ثبت نامت کنیم.   دیروز با هم رفتیم و خداروشکر شما هم خیلی پیش دبستانیت رو پسندیدی و حسابی بازی کردی. اندازه ی لباست رو هم گرفتن و گفتن که حدودا دو هفته ی دیگه آماده است. فقط چون گوشیم رو یادم رفته بود ببرم نشد ازت عکس بگیرم. انشاالله یه وقت دیگه.   امیدوارم که مهد خوبی باشه و شروع خوبی باشه برای آموزش و اول راهی که در پیش رو داری عزیزم.   ...
14 مرداد 1397

صحرا و باغ کوچک عمه فاطمه

سلام عزیزم جمعه ی این هفته برای اولین بار رفتیم صحرای عمه فاطمه اینا (وقتی بهت گفتم میخوایم بریم با تعجب گفتی مگه عمه فاطمه اینا هم صحرا دارن؟!! )   کوچیک بود اما جمع و جور و خوب بود و باصفا صحراشون نزدیک ریل قطار بود و تا شب پنج شش تا قطار رو دیدیم که از اونجا رد شد.   عصر هم عمه اینا آش پختند و دور هم خوردیم. شب هم جلسه ی صندوق داشتیم.   روز خوبی بود موقع برگشت هم شما از خستگی توی ماشین خوابت برد. عزیزم انشاالله همیشه بهت خوش بگذره و شاد باشی. ساره کنار ریل قطار ساره و زینب ساره، زینب، عرفان، فاطمه و حدیث ساره و بابایی فاطمه، ساره و حدیث حدیث...
14 مرداد 1397

ساجده جون پیوندتون مبارک

سلام عزیزم پریروز یعنی روز پنجشنبه ۴ مردادماه ۹۷ عقد ساجده جون بود و چون دوست داشت خطبه ی عقدشون توی حرم حضرت معصومه خونده بشه راهی قم شدیم تا اونجا همراهیش کنیم.   از خاله هاش ما رفتیم و خاله صدیق و زهراخانوم و دایی ها هم بودن البته زندایی اکرم نتونست بیاد چون باردار بود، خاله مریم هم همینطور عمو رسولش هم اومده بود با خانواده اش.   ما ساعت ۲ونیم، ۳ بعد از نیمه شب بود که راه افتادیم و صبح به قم رسیدیم.   ساعت ۹ونیم بود که توی اتاق عقد در حرم حضرت معصومه خطبه ی عقد جاری شد. انشاالله که خوشبخت بشن. قراره جشن عقدشون رو توی اصفهان بگیرن.   ب...
6 مرداد 1397

کلاس ژیمناستیک

سلام عزیزم چند روز پیش با هم رفتیم ورزشگاه و شما رو توی کلاس ژیمناستیک ثبت نام کردیم.   دیروز اولین جلسه ی کلاست بود و خداروشکر شما خیلی از کلاست خوشت اومد.   مربیتون هم کلی ازت تعریف کرد و گفت که گیراییت خیلی بالاست و خوب به حرکات نگاه می کنی و گوش میدی و سعی میکنی انجام بدی.   امیدوارم که موفق باشی در تمام مراحل زندگیت. فعلا عکس از کلاست ندارم انشاالله جلسه بعدی ازت عکس می گیرم و برات میگذارم. خیلی دوستت دارم گلم   راستی یادم رفت بگم امشب شب سالگرد تولد شما به قمری هم هست و سالگرد ازدواج مامانی و بابایی تولدت مبارک گلم   ...
3 مرداد 1397
1